نقد فیلم روانی (آلفرد هیچکاک) - ماورا مدیا

خودتو اینجا تبلیغ کن

نقد فیلم روانی

نقد فیلم

امتیاز:
ماورا مدیا / فرزاد مداح

تازه‌های دنیای سرگرمی

تازه‌های دنیای نقد

جدیدترین اخبار سینما و تلوزیون

نقد فیلم روانی

نقد فیلم

امتیاز:

ماورا مدیا / فرزاد مداح

پیش از پرداختن به نقد فیلم روانی می‌بایست ابتدا با کارگردان بزرگ این اثر آشنا شویم. سر آلفرد جوزف هیچکاک فیلمسازی انگلستانی بود که همواره از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های تاریخ سینما یاد می‌شود. از هیچکاک با عنوان «استاد تعلیق» یاد می‌شود. فیلم‌های او در آن زمان توانسته بودند که به صورت همزمان مورد توجه مخاطبان عام و خاص سینما قرار بگیرند. هیچکاک در اکثر فیلم‌های خود نقش بسیار کوتاهی را نیز ایفا می‌کرد که در اصطلاح سینمایی به آن کامئو می‌گویند.

نقد فیلم روانی

نقد فیلم روانی

کارگردان: آلفرد هیچکاک
نویسنده (رمان): رابرت بلاک
نویسنده (فیلمنامه): جوزف استفانو
بازیگران: آنتونی پرکینز؛ جنت لی، جان گوین
محصول: 1960 آمریکا

ماورا مدیا

نقد فیلم روانی: نمایه افتتاحیه فیلم

فیلم «روانی» با نمایی هوایی از یک شهر و ذکر دقیق نام شهر، روز و زمان وقوع داستان آغاز می‌شود. دوربین با گذر از میان بلوک‌های ساختمانی و پشت بام‌های مرتفع، از بین تمام ساختمان‌ها یکی را با تردید برمی‌گزیند و به طرف آن می‌رود. از بین تمام پنجره‌های ساختمان نیز یکی را که اندکی نیز باز ایسته برمی‌گزیند و ما را با خود به داخل این اتاق تاریک می‌برد. روزی اتفاقی، ساعتی اتفاقی، مکانی اتفاقی و حالا هم از قرار معلوم پنجره‌ای اتفاقی! تأثیر این صحنه، برخاسته از انتخاب های صرفأ تصادفی آن است.

این می توانست هر روز، هر مکان، هر ساعت و هر اتاق دیگری هم باشد، به یک معتا این می توانست داستان خود ما باشد. حرکت رو به جلوی دوربین رو به تاریکی آغازگر یکی از هولناک‌ترین فیلم‌هایی است که تا زمان خودش ساخته شده بود‌. قرار است بدین وسیله با درون أعماق تاریک وجودمان آشنا شویم.

«روانی» با شروع بسیار معمولی و حتی کند به مرور و پیوسته ما را با پیچیده‌ترین و غیرعادی‌ترین ابعاد وجودی انسان روبرو می‌کند. فیلم با نمایش دقیق زمان آغاز می‌شود اما پایان فیلم به گونه ای است که گویی زمان از حرکت باز ایستاده است.

رابطه سام و ماریون در فیلم روانی

در نقد فیلم روانی نمیتوانیم از صحنه ابتدایی فیلم که در آن شاهد رابطه بین ماریون کرین (جنت لی) وسام لومیس (جان گاوین) هستیم، بگذریم. این صحنه با دقت بسیار متقاعدکننده‌ای از فضا، شخصیت‌پردازی و میزانسن طراحی و ساخته شده است؛ ما نیز آن را به عنوان نمونه ای عادی و آشنا از نوع رابطه بین انسان‌ها می‌پذیریم. تم اصلی اما پیش پا افتاده داستان که با خونسردی بسیاری نیز به آن پرداخته می‌شود بلافاصله خود را عیان می‌کند.

عاشق و معشوق نمی توانند با هم ازدواج کنند چون سام باید قرض های پدر و نفقه همسر سابقش را بپردازد و ملاقات های محترمانه» تنها می تواند در خانه ماریون در حضور عکس مادر (ظاهرا) مرحوم او صورت بگیرد. از همین حضورهای پیش پا افتاده گذشته با تمام محدودیت ها و تأثیرات بازدارندهاش به مرور به جایی می‌رسیم که حضور گذشته، زمان را از حرکت باز نگه داشته و ادامه زندگی را عملا ناممکن کرده است.

این که سام و ماریون مخفیانه همدیگر را ملاقات می‌کنند و کارهایی انجام می‌دهند که باید از دید دیگران پنهان بماند به شکلی آنها را به نورمن بیتس نزدیک می‌کند و در هر مورد رازهای آن‌ها چه عادی و چه غیر عادی عمیقا دارای ماهیتی اروتیک است.

نقد فیلم روانی هیچکاک: طراحی استادانه صحنه‌ها

همه چیز فیلم به گونه‌ای طراحی شده است که احساس همدلی تماشاگر به ماریون را برانگیزاند. در مشاجرہ بین آنها ما طبعا در طرف ماریون قرار می‌گیریم. اصرار سام برای انتظار تا زمانی که بتواند امنیت مالی برای ماریون فراهم آورد ما را آزار می‌دهد. این از آن نوع ملاحضات پیش پا افتاده‌ای محسوب می شود که ما را براساس حافظه سینمایی مان انتظار داریم قهرمان رمانتیک فیلم بدون معطلی آن را کنار زده و پا پیش گذارد.

در مقابل، آمادگی ماریون برای حفظ رابطه و پذیرش مشکلات(که چندان ربطی هم به او ندارد) است که حس همدلی تماشاگر را به خود جلب می کند و این خود اولین قدم است در جهت شریک جرم نمودن ما(تماشاگر در دزدیدن چهل هزار دلار پول نقد. از طرفی نگاه دزدیدن پول توسط ماریوت (که شخصا هیچ احتیاجی به آن ندارد) به گردن سام است.

پول صرفا وسیله ای است برای رسیدن به هدف. به این ترتیب نه پول، بلکه جنسیت، ریشه تمام شرارتها معرفی می شود. در واقع علاقه و کنجکاوی تماشاگر نسبت به پول که در سکانس های اولیه تأکید بسیاری روی آن می شود، صرفا به این خاطر برانگیخته می شود که بلافاصله و با قاطعیت نادیده گرفته شود. بعد از صحنه قتل در حمام، پول ناگهان تمام اهمیت دراماتیک اش را از دست می دهد و هیچکاک با تأکید خاصی که روی آن می کند، ما را از لحاظ عاطفی به شدت تکان می دهد. (رابین وود)

نقد فیلم روانی: بررسی چشم‌چرانی در فیلم

هیچ‌گاه نمی‌توانیم به نقد فیلم روانی هیچکاک بپردازیم و از نقش ویژه چشم‌چرانی در آن غافل شویم.یکی از نگاه‌های خیره به ماریون در فیلم را می‌توانیم در ابتدای فیلم ببینیم که مردی چهل هزار دلار را به او می‌سپارد و با نگاه خیره و هیز‌اش، او را به رابطه با خود دعوت می‌کند. در ادامه می‌توان به نگاه خیره پلیس از عینک دودی و فروشنده ماشین به ماریون اشاره کرد. همچنین نورمن بیتس صاحب هتل نیز از سوراخ به صورت مخفیانه، ماریون را دید می‌زند.

نقد فیلم روانی هیچکاک

صحنه‌ی قتل در حمام روانی یکی از مهم‌ترین صحنه‌های فیلم است که با ظرافت خاصی طراحی شده است و هم‌اکنون در بیشتر دانشگاه‌های معتبر دنیا تدریس می‌شود. در این سکانس سه‌دقیقه‌ای از ۷۷ زاویه دوربین و ۵۰ کات استفاده شده‌است.

در میانه‌ی فیلم روانی هیچکاک، نمای بزرگ و تکان‌دهنده از چشم بی‌جان ماریون کرین را می‌بینیم؛ او پیش از این نما، در سکانس مشهور «قتل در حمام»، به طرز بی‌رحمانه‌ای کشته شده است. بخشی از جسد او از پاشویه بیرون افتاده و سرش به طرز هولناکی روی کف حمام قرار دارد؛ سپس دوربین با حرکتی چرخشی چشم بی‌جان او را در نمایی درشت نشان می‌دهد.

فرجام فیلم روانی هیچکاک

ما پس از صحنه قتل در حمام روانی، متوجه می‌شویم که روایت فیلم درباره قاتل زنجیره‌ای با شخصیتی دوگانه است. هرچند که هیچکاک، همواره به گونه‌ای طبیعی، حضور فیزیکی مادر را با استفاده از همان تمهید صدا برای بیننده، بی‌چون و چرا می‌کند. در اجرای هر قتل نیز، شمایل زنانه مادر را به بیننده نشان می‌دهد. اما در همان گفتگوی شبانه نورمن و ماریون، قرار داد هوشمندانه دوگانه بودن شخصیت نورمن را هم قرار دارد. باز هم این ما هستیم که متوجه نمی‌شویم وگرنه هیچکاک منطبق بر شخصیت پردازی‌ خود پیش می‌رود. نورمن زمانی که می‌خواهد نقش مادر را بازی کند و جواب‌های مادر را به ماریون بگوید، روی صندلی قدری به جلو می‌آید و لحن صحبتش را تهدید آمیز می‌کند. سپس هنگامی که می‌خواهد به هویت نورمن بیتس برگردد، بر صندلی تکیه می‌زند. یافتن رد کاراکتر مادر و تکرارش در بسیاری از فیلم‌های هیچکاک، خود بهانه سفری دیگر است برای جست‌وجو در فیلم‌های او.

در پایان، معمای این عمارت ترسناک با معماری گوتیکی‌اش حل می‌شود. نورمن، مادرش را هم مثل پرندگانش قربانی کرده و جسدش را با خاک پُر کرده است. جلسه‌ای در اداره پلیس برگزار می‌شود تا تمام توضیحات لازم به بینندگانی که هنوز متوجه داستان نشده‌اند، داده شود. شاید امروز که این صحنه را می‌بینیم قدری توی ذوق بزند و زیاده روی در دادن اطلاعات باشد، اما هیچکاک هرگز نمی‌خواهد که هیچ مخاطبی در ابهامی بیهوده برای فهم داستان بماند.

صحنه پایانی فیلم، همیشه در ذهن می‌ماند. پس از تماشای آن همه تصمیم‌های هوشمندانه و جسورانه و بازی با ذهن مخاطبان، شدیدا اعتقاد دارم که ما در پایان نورمن بیتس را نمی‌بینیم. این هیچکاک است که در کالبد نورمن فرو رفته و به همه لبخند می‌زند. ابتدا مخاطبِ لبخندش، تهیه کنندگانی هستند که سرمایه‌گذاری روی این فیلم را ریسک به شمار می‌آوردند. سپس لبخند او به سیستم هالیوود است که به آن‌ها ثابت می‌کند که قادر است هر نوع از ساختارشکنی را چه در اجرا و چه در شکل روایت فیلم به نمایش در بیاورد و نگران هیچ محدودیتی نباشد. درنهایت هم مخاطب دیگر لبخندش ما هستیم. ما مخاطبانی که تماما فریب او را خوردیم و تجربه‌ای سرشار از دلهره را از سر گذراندیم. این لبخند، شکوه آلفرد هیچکاک را بیش‌ازپیش نمایان می‌کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.