بانو ناپدید میشود یکی از مشهورترین فیلمهایی است که هیچکاک در انگلستان ساخته است. این فیلم توسط شرکت گامونت ساخته شده است. فیلم داستان پیرزن به ظاهر بیآزار و متینی را روایت میکند که هنگام سفر با قطاری که از اروپای مرکزی عازم انگلستان است، ناپدید میشود.
خلاصه داستان
“خانم فروی” (ویتی)، پیرزن به ظاهر بیآزار و متین هنگام سفر با قطاری که از اروپای مرکزی عازم انگلستان است، ناپدید میشود. “آیریس” (لاکوود) دختری که تازه با او در قطار آشنا شده نگران میشود و به جستوجویش میپردازد. اما نه تنها خبری از “فروی” نیست بلکه به نحوی عجیب دیگر حاضران در قطار مطمئن نیستند که چنین کسی اصلاً وجود داشته است. هر بار “آریس” مدرکی برای اثبات وجود او مییابد، فوراً ناکام میشود و هر بار که درباره هوش و حواس خود شک میکند، نکتهای مجدداً سوأظن او را برمیانگیزد. سرانجام “آیریس” با کمک معلم موسیقی سرخوش و زرنگی بهنام “گیلبرت” (ردگریو) واقعیت را کشف میکند…
فیلم نه تنها اوج تعلیق و دلهره آفرینی در کارنامه انگلیسی هیچکاک بهشمار میآید، بلکه یکی از استادانههٔرین و سنجیدهترین آثار تمام عمرش نیز هست. با ضرباهنگی سریع و نفسگیر که لحظهبهلحظه گوئی همگام با قطار پرماجرا، فزونی مییابد. مهارت استاد در ایجاد همدلی تماشاگر با “آیریس” و شرکت در شک آزارنده او نسبت به “وجود” پیرزن خوشمشرب خارقالعاده است و لحظهای که “آیریس” نام پیرزن را روی شیشه بخار گرفته، چند لحظه پیش از محو شدنش در تونل سرراه میبیند، به وصف درنمیآید.
این فیلم معمائی کلاسیک که میان جمعی آدمهای آدابدان و ظاهر الصلاح میگذرد، ترکیب بینظیری از طنز (متجلی در پارهای شخصیتهای فرعی درخشان) و ناامنی است و طیف جالب مسافران قطار جاذبه آن را کامل میکنند. فیلمی که برای تضمین موفقیت آتی هیچکاک در آمریکا کفایت کرد و به عقد قرار دادی با دیوید آ. سلزنیک، تهیه کننده مقتدر هالیوود انجامید. در سال ۱۹۷۹ به کارگردانی آنتونی پیج بازسازی شد.
همچنین بخوانید: تاریخ هنر و ادبیات ایران و جهان
بانو ناپدید میشود (The Lady Vanishes, ۱۹۳۸): یک کمدی جاسوسی در قطار
فیلم بانو ناپدید میشود آخرین اثر مهم دوران فیلمسازی انگلیسی هیچکاک است و چندی پس از آن دوران جدید فیلمسازی او در هالیوود آغاز شد. اینجا هم مضمون ظاهری متن روی مباحث مربوط به جاسوسی استوار شده است و البته تمایز اساسیای که فیلم با نمونههای مشابه قبلی در کارنامهی انگلیسی هیچکاک دارد، آن است که عرصهی فعالیت دوربین بسیار محدود است و تقریباً بهتمامی در یک قطار میگذرد و البته با اینکه برخی صحنهها با بهرهگیری از تمهید نمایش از پشت (بک پروجکشن) فیلمبرداری شده است و بعضاً نیز دکورهای استودیویی کمکحال فضاسازی بودهاند، ولی در هر حال این شاخصهی اساسی بانو ناپدید میشود در جای خود باقی است.
این فیلم به مثابه یک جاذبهی خاص (اینکه اصلاً قطار را ترک نمیکنیم؛ درست مثل قایق نجات که هیچکاک بعدها ساخت و وحدت مکانی مشابهی را منتها این بار روی قایق رقم زد) خودنمایی میکند؛ هرچند که این امر به نوعی به استعارهی غیرمستقیم فیلم تبدیل میشود که جاسوسان سعی در منحرف ساختنش دارند. هیچکاک با این فیلم بود که به لقب پرافتخار بریتانیاییsir ملقب شد و از سوی دیگر به خاطرش از سوی منتقدان فیلم نیویورک جایزهی بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
بانو ناپدید میشود که نه در مؤسسهی گامونت بریتیش بلکه در کمپانی گینزبورو پیکچرز ساخته شد و در واقع برای هیچکاک به عنوان آخرین معبر عزیمت به سوی صنعت سینمای آمریکا به حساب میآمد (البته در عمل چنین نشد و آخرین فیلم انگلیسی او مهمانسرای جاماییکا از آب درآمد که از قضا فیلم چندان موفقی هم نبود)، اقتباسی بود از یک رمان جاسوسی نوشتهی اتل لیناوایت تحت عنوان چرخ میچرخد.
ساختار فیلم
بانو ناپدید میشود آکنده از ظرایف ساختاری است. هیچکاک در گفتوگوی معروفش با فرانسوا تروفو صحبت از صحنهای میکند که در آن قرار است شربتی آغشته به مواد بیهوشکننده به کسی خورانده شود. او میگوید: «قاعدتاً چنین صحنهای پس از گفتوگویی شامل «بیا این نوشیدنی را بخور»، «متشکرم میل ندارم.»، «نمیشود باید بخوری برایت خوب است.» و «خیلی ممنون، باشد بعد.» با به لب بردن لیوان توسط قهرمان ماجرا شکل میگیرد.
من تصمیم گرفتم این صحنه را جور دیگری اجرا کنم. دادم دو لیوان بزرگتر از حد معمول ساختند و قسمتی از این صحنه را پشت لیوانها فیلمبرداری کردیم به طوری که تماشاگر میتوانست دو نفر بازیگر صحنه را در تمام مدت ببیند؛ هرچند این دو نفر تا آخر صحنه دست به نوشیدنی نمیزدند.» این تمهید ظریف نشان از رویهای دارد که هیچکاک به مثابه یک الگو از آن بهره میگیرد و سادهانگاریهای استانداردشده را به چالش میگیرد و از بطن آنها ایدههایی نوین استخراج میکند.
هیچکاک در قاب
بهرام بیضایی دربارهی این تمهید در کتاب هیچکاک در قاب میگوید: «جای قرار گرفتن لیوانهای دو قهرمان فیلم، ایریس و گیلبرت، در تصویر آیا نشان نمیدهد که داروی خوابآور در آنها ریختهاند؟… این یعنی بیان غیر ادبی از راه پردازش یا ترکیب درونی هر تصویر و تقطیع و تدوین یا گسست و پیوست تصویرها. این گوهر سینمایی ویژه بود که هیچکاک با آن از موضوعهای بیاهمیت فیلمهای مهم میساخت.»
البته برخی معتقدند که موضوع بانو ناپدید میشود خیلی هم بیاهمیت نبود. مثلاً ریموند دورگنات این فیلم را انعکاسی از بحران رو به رشد اروپایی میداند که بهواسطهی اقدام متحدین در جهت آرام کردن هیتلر در مونیخ به وقوع پیوسته بود. او حتی هر یک از آدمهای داستان فیلم را نمایندهی قشری از جامعهی آن روزگار دههی ۱۹۳۰ میانگارد. مثلاً اعضای مختلف دنیای کوچک اجتماع انگلیسیهای قطار در ابتدا به خاطر عدم اطلاع از بحران و یا به طور خودآگاه از آن دوری میجویند. ولی بعداً متوجه اهمیت جلوگیری از اقدامات نیروهای شیطانی میشوند که توسط دکتری با لهجهی آلمانی و سایر دوستان و همدستان یونیفرمپوش و غیریونیفرمپوش او نمایندگی میشوند (نگاه کنید به هیچکاک همیشه استاد، ص ۴۵۷).
پیام رمزی هیچکاک
برخی فمینیستها هم به مقتضای ایدههایشان از این فیلم برداشتهایی مکتبی کردهاند. اما واقعیت آن است که چنین تحلیلهایی اگرچه خیلی پرطمطراق و مهم به نظر میرسند، ولی در نهایت به عنوان امری اضافی و بیهوده به درونمایهی کارهای این فیلمساز الصاق میشوند. بانو ناپدید میشود قبل از هر چیز یک کمدی مفرح و هوشمندانه در دنیای جاسوسها است و اصلاً همینکه پیرزنی همچون خانم فروی در آخر معلوم میشود جاسوس تشریف داشتهاند و یا اینکه رویداد پیچیدهی ماجرا حولوحوش محور نکتهای بسیار کوچک و ناچیز یعنی یک لفظ کوچک به عنوان پیامی رمزی (یا همان مکگافین معروف هیچکاکی) میگردد، بهروشنی حکایت از آخرین دستاوردهای استاد در زمینهی طنز خاص انگلیسیاش دارد. مایکل گودوین خیلی خوب این وضعیت را تبیین کرده است که: «همه میدانند این فیلم یک اثر کلاسیک در سینمای دلهره و هیجان است اما در ضمن بهترین کمدی هیچکاک هم هست… و فیلم بسیار مفرحی است.»
منبع : ماهنامه سینمایی فیلم